پژوهش و نگارش : مسعود اسپنتمان
sepitemann@yahoo.com

اُرُد، مردی با سه بُعد و یک برآیند:

از علاقه مندی پژوهشگران اندیشه، افزون بر پژوهش در ریشه های اندیشه، یکی شناخت چهره ی راستین اندیشمندان و بزرگان است. اندیشه ها آنگاه که به نوشتار در می آیند، مرزی استوار میان آنچه درون خویش دارند با آنچه که بدانها بسته میشود، میکشند. اما چهره بزرگانِ اندیشه در جایی مگر پس پرده ی انگیزشهای مردمی پردازش نمیشود، به ویژه آن دسته از بزرگان، که بخت آن را داشته اند تا اندیشه هاشان راهی در دل همگان بیابد. نمونه فردوسی بزرگ است که داستانهای بسیاری از دلیری او در پیشگاه محمود بنده زاده ساختند، چه فردوسی میباید همانگونه باشد که مردم خواستار آنند. اما پژوهشگر را از آنجا که با خویشتن پیمان بسته تا از احساس تهی باشد و راهی جز شناسایی واقعیت نپوید، او را راهی جدای از شورمندی همگانی، میباید. راهی که از خرده نگریهای دانشورانه مایه میگیرد.

یکی از اندیشمندانی که گفتار او در میان رده های گوناگون مردم «ایران بزرگ» پذیرش همگانی یافته، اُرُد شِروانی است. «اُرُد» یکی از اندیشه ورانی است که شناختن او در پس آن همه ستایشی که بجا و نابجا از او میشود کار بسیار سختی است. «بجا» بدین شوند که او براستی ستایش برانگیز است و «نابجا» از آن روی که گویی اُرُد میباید به زور در آن کالبد فرو رود که دیگران از او چشم دارند. بسنده است تا نام اُرُد را در تارنمای جهانی جستجو کنید، و پیرامون او به جستجو بپردازید تا بدین باور برسید که پژوهش درباره ی او آنچنان که به دیده می آید آسان نیست. اُرُد دارای هواخواهان بسیار در رده های مختلف کشورهای آسیای میانه است. داده های موتور جستجوگر گوگل نشان می دهد او پر طرفدارترین نخبه زنده ایران است.

اُرُد، نگارگری ویژه مند است. او در جهان درونی خویش از هنری بهره مند است که بیشتر با فردگرایی و گوشه گیری در پیوند است تا با هرگونه آرمانخواهی. اما اُرُد آن هوشمندی است که توانسته طبیعت گرایی و احساس را در کالبد آرمانخواهی به چهره در آورد.

همچنین اُرُد، گفتارهای ویژه ای درباره ی جهان دارد که در کالبد دیدمانهای «کهکشان اندیشه» و «قاره ی کهن» نمود پیدا کرده است. گزیده گوییهای اُرُد در پیوندی موازی با دیدمانهای ویژه ی اویند.

اُرُد دیگری نیز میشناسیم که همرزم احمد شاه مسعود است. مشهور است که احمد شاه مسعود در سالهای پایانی زندگی خود به شَوَند دیدن یکی از تابلوهای اُرُد و پیرو خوابی که میبیند، از یک چریک ویژه مذهبی به یک رزمنده ی میهن دوست دگرگون میشود.

در نگاه نخست خواهید پنداشت این هم یکی دیگر از آن افسانه پردازیهای هزار و یک شب قوم ایرانی یا یکی از اسکندرنامه های نوین است. ریشخندسازان هم خواهند گفت: وای بر ملتی که نیازمند قهرمان باشد…. بدین ناباوران حقی نیز میتوان داد چرا که برآیند گرفتن از این سه اُرُد در یک تن، به دیده ناشدنی است. اما باید دانست اُرُد آنگونه که شایسته ی یک ایرانی بزرگ میباشد، مردی است چند بُعدی، همانند خیامی که باختریان هرگز نتوانستند یگانگی بُعد شاعرانه و دانشمندانه ی او را باور کنند.

به ناچار در این بازار پریشان وادار میشویم تا دست به کار شده و شاخ و برگهای پیرامون اُرُد را کنار بزنیم تا شاید فراتر از پندارها و گمان ورزی های دیگران به اُرُدی یگانه دست یابیم. در این راه نادرستی ها و شاخه پردازیها بسیارند.

برخی که تفاوت اساسی میان جهان بینی اسلامی اقبال و میهن پرستی ناب اُرُد را نمیفهمند او را اقبال لاهوری دوران کنونی می دانند. آنها یا اُرُد را نمشناسند یا اقبال را.

برخی نیز او را همپای فردریش نیچه در فلسفه میپندارد، گویا یا از فلسفه چیزی نمیدانند، یا در تلاشند تا با سنجش میان آن دو، در آزمونی فلسفی آشکارا دست نیچه را به عنوان فرد پیروز بالا برند و با این کار بر نامداری اُرُد تیشه بر زنند.

کسانی نیز بر این باورند که اُرُد، جبران خلیل جبران امروز است، انگار که با بستن او به آن بیگانه، مدال افتخاری به گردن اُرُد انداخته اند، یا چیزی بر داشته های او افزوده اند.

(بدون شرح) (1)

در زمینه ی شناخت اُرُد باید به دو نکته توجه کرد. یکی آنکه بایسته است به برآیندی یگانه و درست از برداشت های گوناگون شخصیت او دست یافت. برای برآیند گرفتن از دفتر اندیشه ی اُرُد میباید شیرازه ای جست که اندیشه، گفتار و کردار اُرُد پیرامون آن استوار گردد.

با بررسیدن گزیده گوییهای گِردآوری شده ی اُرُد و همچنین پیشینه ی دوستی او با احمد شاه مسعود، رزمنده ی تاجیک، و با نگرش در دیدمانهای ویژه ی اُرُد درباره ی آینده جهان، میبینیم که برآیند اندیشه ی اُرُد در جایی جز پیرامون «میهن» گِرد نخواهد آمد. پس نسبت دادن اُرُد به جبران خلیل جبران و فردریش نیچه رویکردی دانشورانه نخواهد داشت. (2)

خویشکاری اُرُد در سه واژه گزیده میشود: «میهن – میهن – میهن». مگر نه اینکه او یک بار تا همیشه عاشق میهن خویش ایران شد؟ و مگر او نبود که عشق به میهن را همچون عشق به مادر دانست؟ آری هم او بود. هم او بود که هنر برآزندگان را عشق به میهن دانست و هم او است که با پیام آوران باورهای پست که بزرگترین دستاوردهای مردم ایران را به ریشخند میگیرند میستیزد و در این راه از ریشخندها نمیترسد زیرا اُرُد به «خویشتن خویشتن» باور دارد. آزادی در او باور شده و آرمانی بزرگ همچون عشق به میهن در سرچشمه هستی اش روان شده است، از این رو، هیچگاه پاسخگوی ناباوری دیگران نخواهد بود و برخورد بد واپسین آدمیان را پاسخ نخواهد داد.

اما در میان همه ی بزرگان تاریخ ایران، اُرُد بیش از همه به بزرگمهر می ماند.(3)

اُرُد همانند بزرگمهر گزیده گوییهای زیبایی دارد، با این تفاوت که اُرُد در جهان صنعتی با ویژگیهای ویژه ی خود میزید. برای بزرگمهر مفاهیمی چون انتخابات، آینده ی یک سامانه ی سیاسی، رسانه، و جهان صنعت با مشکلات ویژه اش هرگز نمود پیدا نکرد تا بتواند در این زمینه برای ما یادگاری از گزیده گوییهایش به ارمغان بگذارد؛ در این جاست که اُرُد میتواند با روشن کردن چراغی برافروخته از آگاهی کیهانی، روشنگر اندیشه ی ما در این واپسین عصر باشد، در این میان، بی گمان یکی از پیشه هایی که اُرُد را خوش می آید، «رایزنی» است. آنهم رایزنی درباره ی امور فرهنگی میان کشورهای قاره ی کهن. چه او باورمند است که در آینده، فدراسیون بزرگی از بیست و چند کشور قاره ی کهن به میانداری ایران پدید خواهد آمد.

…………………………………………………………………………………………………

(1)     ….

(2)     البته این گفته بدان معنا نیست که اندیشه های اُرُد با نیچه همپوشانی ندارد، روشن است که اُرُد برخی واژگان اش را از نیچه وام گرفته است؛ ولی به استواری آشکار است که خویشکاری این دو هرگز با یکدیگر همسان نیست. اُرُد فروتنی را مناسب میداند و نیچه، برتنی را؛ اُرُد به روح قومی باورمند است و نیچه هگلیسم فلسفه ی تاریخ را در رویارویی با ابر انسان خویش میبیند؛ و اما هر دو از صوفی منشی مسیحی-بودایی و آن اندیشه هایی که اخلاق را نه در روی زمین می یابند بیزارند.

(3)     برخی از دانشمندان، بزرگمهر بختگان و برزویه طبیب تراگمان گر کلیله و دمنه را یک تن میدانند.    ایزد فرانگی بوزرگِمِهر/ آنکه بُد نوشیروان را نام و ننگ